ب) در این روش زنجیره ارزش بنگاه و تعامل محیطی آن مورد بررسی قرار میگیرد.
ج) در این روش زیر ساخت بنگاه، مدیریت منابع انسانی، توسعه تکنولوژی و تدارکات مورد توجه قرار میگیرند.
د) در این روش در سطح بنگاه اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد و سطح ملی را در بر نمیگیرد (دیرمینا، ۱۳۸۲؛ رستمی نمین، ۱۳۸۶).
۲-۱-۳۳-۸ روش تجزیه و تحلیل استراتژیک
این روش نگرش مدیریتی به مسأله اندازهگیری سطح فناوری دارد و تأکید آن در به کارگیری روشهای استراتژیک مدیریتی در بهبود موقعیت رقابتی تکنولوژی مسائل مالی و سازمانی است.
در دهه هفتاد ژاپنیها با مطالعات و مراجعاتی در این راستا، سعی در بهبود سطح تکنولوژی خود در مقابل سایر کشورها داشتند. این روش نمیتواند تغییرات تکنولوژی را که در آینده به وقوع میپیوندد را پیشبینی کرده و در ارزیابی مورد نظر قرار دهد. از دیگر محدودیتهای این روش، عدم توانایی آن در به کارگیری در سطح صنعت میباشد و در اکثر مطالعات در سطح بنگاه اقتصادی کارا بوده است، بدین جهت در نزد برنامهریزان اقتصادی قابل قبول نمیباشد.
از جمله ویژگیهای این روش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این روش عمدتاً با استراتژی مدیریت نسبت به تکنولوژی مرتبط است.
استراتژیهایی که مدیران در صنایع مختلف به سطوح مختلف تکنولوژی اتخاذ میکنند، مورد توجه این روش است.
استراتژی این روش تأکید بر بهبود قابلیت رقابتی جنبههای مختلف تکنولوژی است.
این مطالعات صرفاً موردی و در سطح بنگاه بوده و چهارچوب تعمیم یافتهای برای ارزیابی تکنولوژی به دست نداده و فقط با چگونگی تصحیح استراتژیهای مدیریت برای ارتقاء سطح تکنولوژی سروکار دارد.
این روش چندان بین اقتصاددانان مورد پذیرش قرار نگرفته است (مارتین[۳۶]، ۱۹۹۴).
۲-۱-۳۳-۹ روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP [۳۷]
فرایند تحلیل سلسله مراتبی در واقع روشی برای کمک به تصمیمگیران است تا تکنولوژیهای مورد نظر را در یک محیط پیچیده، بدون ساختار و غیر شفاف اولویتبندی و طبقهبندی کنند.
یکی از وظایف اساسی مدیران تصمیمگیری است و سازمانها با تصمیماتی که مدیران آنها در محیطهای مختلف اتخاذ مینمایند، آنها را به هدفهای از پیش تعیینشده هدایت و نزدیک میکنند.
برای استفاده از داوری و قضاوت کارشناسی تصمیمگیران به منظور اندازهگیری و ارزیابی سطح تکنولوژیهای مختلف، این روش مسأله تصمیمگیری را به مؤلفههایی تفکیک و آنها را به طور سلسله مراتبی مرتب میکند. سپس با استفاده از دیدگاه و نظرات برای هر یک از مؤلفههای تکنولوژی در مسأله تعیین و توجه تصمیمگیری را نسبت به ضرورت آن جلب میکند.
در فن تحلیل سلسله مراتبی برای تعیین اولویتها، ماتریس مقایسات زوجی تنظیم میشود. مراحل زیر را برای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی پیشنهاد کردهاند:
تعریف مسأله و تعیین اجزاء مختلف تکنولوژی؛
تنظیم سلسله مراتب اجزاء مختلف تکنولوژی از بالا به پایین؛
تنظیم جدول ماتریسی مقایسات زوجی برای هر یک از سطوح تکنولوژی به ترتیب از پایین به بالا؛
برای تنظیم جدول مقایسات زوجی ضروری است از جدول مقایسات ارجحیت استفاده شود.این جدول مقیاسهای ارجحیت را در نه دامنه از ۱ تا ۹ برای تبدیل داوریهای ذهنی به دادههای کمی در اختیار تصمیمگیرندگان قرار میدهد. اگر مؤلفه x1 مؤلفه x2 تحت تأثیر قرار دهد و نسبت به آن برتری داشته باشد، آن گاه عدد صحیح انتخابی خود را در سطح داوری باید در ردیف x1 و ستون x2 و عکس آن را در ردیف x2 و ستون x1 قرار داد. عدد یک قطر جدول مقایسات را به خود اختصاص داده است.البته عدد یک را در هر قسمت دیگر جدول هم میتوان مورد استفاده قرار داد، به شرط آن که از ارجحیت دو مؤلفه x2 , x1 نسبت به یکدیگر یکسان باشد.
محاسبه حاصل جمع هر یک از ستونها و به هنجار کردن هر یک از اعداد خانههای جدول ماتریسی با تقسیم آن اعداد بر حاصل جمع آن ستون.
محاسبه متوسط وزن ردیفی هر یک از عوامل (مؤلفهها) که از تقسیم هر یک از دریفهای جدول بر تعداد عناصر آن ردیف به دست میآید. این عدد در هر مرحله نشانه اولویت است، اما باید ارزیابی سطح سوم را در ارزیابی عوامل سطح دوم ضرببرداری نمود.عدد حاصل که نشانه اولویت عوامل و معیارها در سطح دوم است، در واقع ارزیابی موزون کل است.
انجام آزمون سازگاری برای کسب اطمینان از داوریهای منصفانه و صحیح در صورتی که نتیجه آزمون سازگاری، داوری منصفانه را تأیید نکرده، لازم است فرآیند مجدداً طی شود (بهال، ۱۹۸۷).
۲-۱-۳۳-۱۰ عدد تلفیقی از روش تحلیل پوششی دادهها و روش اطلس تکنولوژی
مدل تحلیل پوششی دادهها برای ارزیابی و رتبهبندی بنگاههای مشابه مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر مدل اطلس برای ارزیابی میزان و ضریب کمک تکنولوژی بنگاههای با تکنولوژی متفاوت طراحی شده است.
تلفیق این دو مدل بدان معنا است که متفاوت بودن تکنولوژی بنگاههای متفاوت را از طریق محاسبه TCC به روش ا
دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است |
طلس به صورت یکسان و مشابه در میآوریم و از مقدار TCC به دست آمده، ناشی از تکنولوژیهای متفاوت برای بنگاهها به عنوان ورودی مدل تحلیل پوششی دادهها استفاده میکنیم. با توجه به این که برای هر کدام از بنگاهها مقدار TCC جداگانهای به دست میآید، در نظر گرفتن TCC های آنها به عنوان ورودیهای DEA امکان مقایسه بنگاههای با تکنولوژی متفاوت از طریق DEA فراهم میآید. در واقع پس از محاسبه TCC همه بنگاهها مشابه تلقی میشود. خروجی DEA ارزیابی کارایی بنگاه با تأکید بر تکنولوژی بنگاهها میشود.
اگر فرض کنیم هر بنگاه دارای m ورودی (نهاده) فیزیکی و s خروجی (ستاده) فیزیکی باشد، T, O , I , H, به ترتیب مربوط به چهار جزء تکنولوژی بنگاه یا توانایی نیروی انسانی، اطلاعات، نرمافزار، سازماندهی و مدیریت و ماشینآلات و TCC ضریب کمک تکنولوژی باشد، آن گاه نمودار مدل تلفیقی به شرح زیر خواهد بود:
خروجی مدل میزان کارایی بنگاه مورد نظر با تأکید به تکنولوژی خواهد بود. بدین ترتیب میتوان کارایی بنگاههای مورد نظر را محاسبه و با یکدیگر مقایسه نمود (رستمی نمین، ۱۳۸۶).
میزان کارایی
نهاده یکم
ام m نهاده
ستاده یکم
ام s ستاده
روش
DEA
(ماشینآلات، سختافزار) T
( توانایی نیروی انسانی) H
(اطلاعات و نرمافزار) I