(۱/۲۶۰۸-۲۶۱۰)
برگرفته از آیه «قالَ رَبِّ اغْفِرْ لی وَ هَبْ لی مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»، (گفت پروردگارا مرا بیامرز و به من فرمانرواییای ببخش که سزاوار هیچ کس غیر از من نباشد که تو بخشندهای.)، (ص، ۳۵). مولانا در این ابیات یه شرح سلطنت حضرت سلیمان میپردازد.
□
حـسِّ تَـجْـری تَحْـتِهَـا الْأَنْـهـار بـیــن
رو بــر ســلطـان و کــار و بـار بـیـن
(۱/۲۷۲۲)
مصرع دوم برگرفته از عبارت قرآنی «وَ بَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»، (و به کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کردهاند، نوید بده که ایشان را بوستانهایی است که در فرودست آن جویباران جاری است…)، (بقره، ۲۵). مولانا از آیه استفاده میکند تا بگوید در بغداد مفهوم « تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ » را میتوان دید.
□
بــانــگ کـم زن ای مـحمـد بــر گـدا
پـس از ایـن فرمـود حق در والـضـحی
(۱/۲۷۵۱)
اقتباس از آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»، (و بر خواهنده، بانگ مزن [و او را مران])، (ضحی، ۱۰). مولانا به سائل و یا گدا از منظر خاص خود مینگرد و به آن وجهی معنوی میبخشد. در تفسیر مولانا گدا آیینهی جود حق است و به همین دلیل از طرف خداوند فرمان میرسد که ای محمد(ص) بر گدا بانگ مزن.
□
جـمـلـه مـا یُـؤْفَـکُ عَـنْـهُ مـَنْ أُفِــکَ
هم عـرب مـا هم سـبو مـا هـم مـلـک
(۱/۲۹۰۷)
مصرع دوم برگرفته از آیه «یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ»، (هر کس که از پیش، بازگردانده شده است از [ایمان به] آن بازگردانده شود.)، (ذاریات، ۹). مولانا با استفاده از آیه سخن خود را مستند میسازد.
□
عکس آن کن خود بـود آن راه راسـت
گـر ندانی ره هـر آنچ خــر بخواسـت
اِنَّ مَــن لَـم یَــعــصــهِـنَّ تــالِـــف
شــاوِروُهُـــنَّ و آنـگــه خــالِــفـــو
چـون یُـضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّه اوسـت
بــا هوی و آرزو کم بـــاش دوســت
(۱/۲۹۶۰-۲۹۶۲)
اشاره به آیات «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ»، (و اگر از بیشتر مردم [این سر] زمین پیروى کنى تو را از راه خدا گمراه مىکنند، چرا که جز از وهم و گمان پیروى نمىکنند و جز این نیست که دروغ مىبافند.)، (انعام، ۱۱۶) و «…لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ…»، (… و از هوی و هوس پیروی مکن، که تو را از را خدا گمراه کند…)، (ص، ۲۶). مولانا به حدیثی نبوی اشاره میکند و دربارهی نفس همان حکم را میآورد و در بیت آخر به آیات قرآنی اشاره میکند.
□
ذکـر تَــزاوَرُ کَذی عَــنْ کَــهْــفِـهِـمْ
گـفــت حــق در آفـتــاب مـنـتـجـم
(۱/۳۰۱۱)
اقتباس ار عبارات قرآنی «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَتَزاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ…»، (و خورشید را چون طلوع میکرد میدیدی که از غارشان به سوی دست راست میگراید و چون غروب میکرد از دست چپ آنان بر میگذشت…)، (کهف، ۱۷). مولانا عبارت قرآنی را در مصرع دوم آورده است او کلمه «کذی» را در میان عبارت قرآن افزود تا هم وزن را پرکند و هم توجه داده باشد که راویان و مفسران قرآن «تزاور» را به تشدید و تخفیف خواندهاند.
□
امـر شـاوِرْهُــمْ پــیـمــبـر را رسـیـد
گر چـه رایــی نیـست رایش را نـدید
(۱/۳۰۲۴)
اقتباس از عبارت قرآنی «…فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلینَ»، (… پس از ایشان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در [این] کار با آنان مشورت کن؛ و چون عزمت را جزم کردی بر خدا توکّل کن، که خدا اهل توکّل را دوست دارد.)، (آل عمران، ۱۵۹). مولانا معتقد است این که پیامبر با امت خود مشورت میکند نه از این بابت است که آنها را قدر و منزلت بخشد بلکه بدان سبب است که اساساً جماعت، مایه رحمت است. مولانا این آیه را در ضمن داستان به شکار رفتن گرگ و روباه و در خدمت شیر بودن آنها آورده است.
□
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |