۱-مهمترین اثر منظوم مولوی «مثنوی معنوی» است. در شش دفتر به بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف که در حدود ۲۶۰۰۰ بیت دارد و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است.
۲-دومین اثر بزرگ مولوی به نظم، «دیوان کبیر» مشهور به دیوان «غزلیات شمس» است. همایی میگوید: «غزلیات دیوان شمس آثار سی سال نیمه آخر زندگانی مولوی است به این ترتیب که مجموع دیوان به سه بخش تقسیم میشود قسمت اکثرش مربوط به ده یازده سال ایّام پیوستگی و جدایی مولاناست با شمس، وقتی کمتر از آن متعلق است به ده سال ایّام سردرگمی مولانا به صحبت شیخ صلاح الدین زرکوب و بخش سوم مربوط به ده سال آخر عمر مولوی است و عهد مصاحبت حسامالدین چلبی.» (همایی،۱۳۷۰: ۳۹)
۳-رباعیات: مجموعه رباعیات مولوی که در بعضی نسخ شماره آن به ۱۶۵۹ میرسد، قسمتی از آن منسوب به اوست و در مجموعهها به نام شاعران دیگر نیز آمده است و یا اینکه در دیوان دیگران به چشم میخورد.
از مولوی آثاری به نثر مانده که دارای ارزش ادبی میباشند، آنچه به نثر فارسی از مولانا باقی مانده، غالباً تقریر است و املا؛ یعنی مولانا میگفت و دیگران مینوشتند، این آثار شامل:
۱-«فیه مافیه» با موضوع نقد و تفسیر عرفانی، شامل یادداشتهایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمده است. این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته میشد. نثر این کتاب ساده و روان است و درونمایهای ازمطالب عرفانی دینی واخلاقی دارد.
۲-«مجالس سبعه» که هفت مجلس (خطابه) است. تقریباً تمام این مجالس به سالهای پیش از آشنایی شمس با مولانا مربوط میشود. در این اثر مولانا به شیوهی خطیبان کلام خود را ابتدا با آیهای از قرآن آغاز میکند سپس ضمن شرح و تفسیر آن آیه، حدیثی از پیامبر (ص) نقل کرده و آن را با شعر و قصه پرورانده است.
۳-«مکاتیب»، مجموعهی صدوپنجاه نامهی مولانا به معاصرین خود است. نامههای او بیشتر حال و احوال یاران و بستگان و درویشان او را نمایش میدهد و از نظر تحقیق در تاریخ سلجوقیان و شناخت روحیات مولانا از جهت مناسبات او با مردمی که در ایجاد فضای زندگی او نقش داشتند ارزشمند است.
۳-۲ مثنوی معنوی مولوی
شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم مثنوی معنوی مولوی معروفترین اثر در میان آثار منظوم و منثور زبان فارسی است. این اثر ارزشمند از لحاظ آغاز، انجام و همچنین نظم ساختاری و اسلوب بیان مطلب و تمثیلهای موجود در آن به کتابهای مقدس شباهت دارد.
این کتاب پیش از مرگ مولانا توسط کاتبان استنساخ شد و نسخهبرداری از آن پس از وفات او در چهارم جمادی الاخر سال ۶۷۲ ه.ق آغاز شد. (مولوی،۱۳۸۶: بیست ونه)
در یکی از کهنترین منابع دربارهی مولانا و مولویه با عنوان «مناقب سپهسالار»، آمده است که مولوی مثنوی را به خواهش حسام الدین چلبی که یکی از محبوبترین مریدان مولاناست سروده است و مولانا هم در دیباچهی مثنوی و هم در آغاز هر دفتر میگوید که کتاب را به درخواست حسام الدین تدوین کرده است. (مولوی، ۱۳۸۶: سی ویک)
«افلاکی مینویسد هنگامی که حسام الدین چلبی میخواست مولانا را برای تألیف مثنوی تحریض کند، به او میگوید که مریدان الهی نامهی حکیم سنایی و مصیبت نامه و منطق الطیر عطار را مطالعه میکنند، از وی درخواست میکند که او نیز کتابی به شیوهی الهی نامه و بر وزن منطق الطیر تدوین کند» (مولوی، ۱۳۸۶: ۳۴). و مولوی نیز هجده بیت آغاز مثنوی را خود نوشته و به او میدهد. دیگر بخشهای مثنوی را مولوی تقریر میکرد و حسام الدین آنها را مینوشت.
مثنوی معنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. اهمیّت و ارزش مثنوی نه فقط از آن روست که از آثار کهن ادب فارسی محسوب میشود بلکه از آن جهت نیز هست که یک دوره از جهان بینی عرفای پیشین، عرفان عملی و نگرش مولانا را به ما نشان میدهد و برای بشر سرگشتهی امروز نیز پیام وارستگی، آزادگی و رهایی دارد.
یکی از ویژگیهای محوری و بنیادی مثنوی معنوی، تعلیمی بودن آن است و از ابتدا به قصد تعلیم سروده شده است. ویژگی دیگر این اثر ارتجاعی بودن این اثر یا به قول دکتر زرین کوب «بلاغت منبری داشتن» آن است. (زرین کوب، ۱۳۶۴: ۱۲۶)
در تمام تاریخ ادبیات فارسی اثری نداریم که مانند مثنوی فی المجلس نوشته شده باشد، بنابراین از این نظر مثنوی یک استثنا است و شیوهای از تعلیم و روش آموزش را نشان میدهد.
مولانا در مثنوی از سادهترین حکایات برای پیچیدهترین مباحث استفاده میکند. در کلام خود از تمثیل بهره می برد، گاه برای پرورش کلام خود از طنز استفاده میکند.
او در نتیجهگیری از حکایات خود بسیار ظریف و هوشمندانه عمل میکند. او با مخاطبانی از تمام اقشار جامعه و با تفکرات، دریافتها و عقولی متفاوت سروکار دارد، بنابراین مفهوم مورد نظر خود را چنان بیان میکند که متناسب با افکار تمامی این افراد باشد.
۳-۳ قرآن کریم
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است که به صورت وحی از جانب خداوند تعالی بر حضرت محمّد (ص) نازل شد. قرآن سی جزء، و صد و چهارده سوره دارد.
هر آشنا به زبان عربی و هر خواننده قرآنی به سرعت متوجه میشود که این کتاب از اعجازی متافیزیکی برخوردار است. «قرآن رساترین بیان است و از نظر موسیقی و وزن لفظی، در لغات و جملاتش نشانههای وحیانی ربانی مشهود است. وزنش نه وزن شعر است نه نثر، بلکه هر دو و ب
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
رتر از هر دو است، در حدّی که در توان غیر خدا نیست، وزن و لفظ آن به گونهای تناسب و انسجام با معنا دارد که گوئی معناهایش در آن تجسم یافته است.» (صادقی تهرانی، ۱۳۸۸: مقدمه ج ۱)
محمدعلی ایازی در کتاب «قرآن اثری جاویدان»، به پارهای از ویژگیهای قرآن اشاره میکند:
۱- جاودانگی ۲- جامعیّت ۳- عمومیّت
۴- نزول تدریجی ۵- هماهنگی آوایی ۶- نظم
۷- خوش خوانی ۸- قدرت بر حفظ ۹- هماورد خواهی
۱۰- خبر دادن از مسائل غیبی ۱۱- معارض نبودن با عقل و دانش (ایازی، ۱۳۸۱: ۳۶-۱۳)
در کتاب «قرآن شناسی» دربارهی دو خاصیّت و ویژگی قرآن که آن را از دیگر کلامها و کتابها مانند تورات، انجیل و… جدا کرده، آمده است: «اوّل اینکه ترکیب کلمات و قالب ریزی آیههای این کتاب کلاً بینظیر و بیهمتا و معجزهی جاودانه حقانیت رسالت آورنده آن (محمّد رسول الله) است و هیچ فردی یا افرادی از نوابغ ادبیات زبان عرب، در هیچ زمانی و در هیچ مکانی، به تنهایی و به همکاری دیگران نتوانسته و نمیتواند، کوچکترین سورههای سه آیهای قرآن را تقلید کند و همتای آن را بیاورد… ویژگی دوم قرآن این است که تلاوت آیههایش (صرف نظر از درک معانی آنها) موجب تقرب به خدا و نیل به اجر و ثواب اخروی است و هیچ کتابی چنین ویژگیهایی نداشته است.» (احمدیان، ۱۳۸۲: ۲۶-۲۵)
با نگاهی گذرا به آثار برجستهی ادبیات فارسی پیداست که بسیاری از عبارات، تعبیرات، اشارات و استدلالات با اقتباس یا الهام از این کتاب مبین تألیف است.
«استفاده از آیات و روایات در بخشهای مختلف کتابهای ادبی و عرفانی و حتی نامهها و مکاتبات دوستانه و یا رسمی برای مقاصد خاص امری بسیار معمول و طبیعی بوده است و تقریباً مسلمین در تمامی شوؤن زندگی خود به کتاب و سنت نبوی استناد میجستند.» (نوری کوتنائی، ۱۳۸۴: ۱۱)
از آنجایی که این کتاب مقدس کلام خداوند دربارهی انسان و زندگی اوست، بر همه هستی او تأثیر گذاشته و پایهها و اصول جهان بینی او را ساخته است در نتیجه حضور بینامتنی آن علاوه بر قلمرو و غیرهنری، در هنرهای تجسمی و غیر تجسمی نیز مشهود است.
«پیشینهی بهرهگیری و اثرپذیری سخنوران پارسی از قرآن و حدیث به آغاز پیدایی و پاگیری شعر فارسی یعنی نیمههای سدهی سوم میرسد.» (راستگو، ۱۳۷۶: ۶)
ادبیات فارسی در هر سه خود یعنی تعلیمی، غنایی و حماسی اشاراتی به قرآن دارد و قرآن به طور مستقیم و غیرمستقیم در اندیشه و افکار مؤلفان فارسی زبان تأثیر گذاشته است.
۳-۴ قرآن و مثنوی
مثنوی معنوی مولانا از جمله آثار ارزشمند و مهم زبان فارسی به شمار میرود و به تعبیری مثنوی قرآن پارسی است. مولوی در مثنوی زبان و معنا را به اوج خود میرساند.
این اشعار خواننده را به شبکهای از معنا و روابط متنی وارد میکند که درک آن بدون درک جایگاه متون دیگر امکان پذیر نیست.
متن قرآن کریم منبعی غنی برای شاعران و ادیبان بوده و هست که از آن الهام گرفته و اقتباس نمودهاند. مولوی نیز در شعر خویش به وفور از آیات، عبارات، کلمات و اسامی قرآنی تأثیر پذیرفته و آنها را در خلال شعر خود گنجانده است.
در کتاب تفسیر موضوعی مثنوی معنوی از قادر فاضلی آمده است که مولانا بیش از دو هزار آیه از قرآن را در اشعارش به کار برده است. (فاضلی، ۱۳۸۸: ۲۷۷)
مولوی در مثنوی هم از جهت معنایی و هم از جهت صوری و بیانی، تحت تأثیر قرآن بوده است؛ به عبارت دیگر قرآن در مثنوی، هم جلوهی ظاهری و صوری دارد و هم جلوهی باطنی و معنوی.