در اوایل قرن بیستم، بهرهوری را نسبت خروجی به یکی از عوامل تولید تعریف نمودند که این تعریف ساختار کاربردیتری نسبت به تعاریف موجود داشت، در سال ۱۹۰۰ فردی به نام ارلی بهرهوری را ارتباط بین بازده و وسایل بکار رفته ،برای تولید این بازده عنوان کرد. همچنین در ۱۹۵۰ سازمان همکاری اقتصادی اروپایی (OEEC)[13] تعریف کاملتری از بهرهوری به این شرح ارائه داد و بهرهوری را خارج قسمت بازده، به یکی از عوامل تولید دانست. بدین ترتیب با توجه به این که بازده سازمان در ارتباط با سرمایه، سرمایهگذاری یا مواد خام و غیره مورد بررسی قرار گیرد؛ میتوان از بهرهوری سرمایه، بهرهوری سرمایهگذاری، بهرهوری مواد خام و … استفاده نمود (آذری، ۱۳۹۱ه.ش). کارایی از دیدگاه صنعتی، نسبت بازده واقعی به دست آمده به بازدهی استاندارد و تعیین شده (مورد انتظار) کارایی یا راندمان است؛ در واقع نسبت مقدار کاری که انجام میشود، به مقدار کاری که باید انجام شود را کارایی و راندمان می نامند. دیدگاه تحلیل پوششی دادهها در مورد کارایی متفاوت است؛ در دیدگاه تحلیل پوششی دادهها کارایی یعنی نسبت خروجیها، به ورودیهای واحد تحت بررسی. (رضائیان، ۱۳۸۳ ه.ش و مهرگان، ۱۳۸۸ه.ش و کوپر و همکاران، ۲۰۰۷). اثربخشی[۱۴] اثر بخشی به معنی درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده است. به بیان دیگر، اثر بخشی نشان میدهد با وجود تلاشهای انجام شده چه میزان از نتایج مورد نظر، حاصل شده است (رضائیان، ۱۳۸۳ ه.ش و مهرگان، ۱۳۸۸ه.ش). در نهایت، میتوان اینگونه تعریف کرد که، بهرهوری برابر است با اثر بخشی به همراه کارایی یا اجرای کارهای درست به همراه اجرای درست کارها. برای مثال فرض کنید شما صاحب یک کارخانه تولید لوازم خانگی هستید، در یک دوره از زمان شما با کارایی حداکثری یعنی با بازده یک، ماشین لباسشویی تولید میکنید این در حالی است که بازار نیاز به ماشین لباسشویی ندارد، در نتیجه شاید شما کارا عمل کرده باشید ولی اثربخشی را با خود به همراه نخواهید داشت، لذا بهرهوری کارخانه شما نمیتواند حداکثر شود، حال ممکن است شما در یک دورهی زمانی با کارایی پایین ولی با توجه به نیاز جامه تولید داشته باشید در این صورت باز به خاطر کارایی کم، شما به حداکثر بهرهوری نخواهید رسید لذا زمانی به بهرهوری حداکثر خواهید رسید که هم کارا و هم اثربخش باشید (رضائیان، ۱۳۸۳ ه.ش و مهرگان، ۱۳۸۸ه.ش). مروری کوتاه بر DEA همان طور که قبلاً اشاره شد DEA، علمیست که بر اساس مدلهای ریاضی، به ارزیابی کارایی سازمانها، کارخانهها، سازمانهای مالی و… میپردازد. لذا با توجه به اینکه هر علمی برای خود تعاریف، اصول و زیر ساختارهایی به همراه دارد، در این بخش مروری کوتاه برای آگاهی هرچه بیشتر خواننده از تحلیل پوششی دادهها ارائه شده است (کوپر و همکاران، ۲۰۰۷). تابع تولید[۱۵] تابع تولید یک مفهوم کاملاً فیزیکى است و به طور ساده رابطه بین ستاده و نهادههاى تولید را نشان مىدهد. این تابع، بیانگر حداکثر محصولى است که از ترکیبات مختلف نهادههاى تولید به دست مىآید. در این تعریف هم مقدار محصول و هم مقادیر نهادهها به صورت فیزیکى بیان مىشود. البته تابع تولید، در شرایط تکنولوژیکى معینى تعریف مىشود (دلنوا، ۱۳۹۱ ه.ش). مجموعه امکان تولید[۱۶] هر سازمان با توجه به منابع و سرمایه و نیروی کاری که دارد میتواند ترکیبهای مختلف، از خروجیها را تولید کند که به مجموعهی این ترکیبها، مجموعهی امکان تولید گفته و با PPS نشان داده میشود، واضح است اگر مجموعه امکان تولید موجود باشد، میتوان طبق فرآیندی ساده مرز آن را محاسبه و تابع تولید آن را تخمین زد و اگر هم تابع تولید موجود باشد، با استفاده از اینکه تمام جهتهایی که کمتر از تابع تولید هستند، میتوانند رخ دهند به راحتی میتوان مجموعه امکان تولید را محاسبه نمود. شکل ۱‑۱: مجموعه امکان تولید در حالت کلی،آنچه که برای حل یک مسئله نیاز است به دو دسته تقسیم میشود: دستهی اول: مجموعهای از DMUهای مشاهدهشده، یعنی همان دستهی دوم: یک سری اصول موضوعه که بر آن جامعه، حکمفرماست. تبصره: نوع مشاهدات و جامعه تحت بررسی، محقق را ملزم به پذیرفتن یا رد اصول موضوعه خواهد نمود (کوپر و همکاران، ۲۰۰۷ و ری[۱۷]، ۲۰۰۶). اصول موضوعه اشعه بیکران این اصل بیان میدارد که اگر نقطهای شدنی باشد ، آنگاه برای هر اشعه میباشد. برای مثال فرض کنید که، کارگری به یک شرکت ساختمانی افزوده شود چون تخصصی ندارد به همان نسبت خروجی بیشتر میشود که نشاندهنده، اصل اشعه بیکران میباشد. در واقع زمانی این اصل برقرار است که بازده به مقیاس ثابت باشد. در ادامه توضیح مختصری در مورد بازده به مقیاس داده میشود. این اصل را در فضای یک خروجی و یک ورودی به صورت زیر میتوان مشاهده نمود: شکل ۱‑۲: اشعه بیکران محدبی[۱۸] این اصل بر آن است که اگر ، آنگاه هر ترکیب محدب بین آنها عضو میباشد یعنی به ازای هر که مجموعه هم امکانپذیر میباشد، به عبارت دیگر جمعپذیری در DMUها را نتیجه میدهد. این اصل را در فضای یک خروجی و یک ورودی به صورت زیر میتوان مشاهده نمود: شکل ۱‑۳: اصل محدبی دسترسی آزاد[۱۹] اگر امکانپذیر باشد و برای داشته باشیم یا آنگاه هم امکانپذیر است، برای DMU ای با ۱۰ واحد ورودی و ۱۵ واحد خروجی، به راحتی میتوان درک کرد که هرچقدر ورودی افزایش داده شود، توانایی تولید ۱۵ واحد از خروجی را خواهد داشت. این اصل را در فضای یک خروجی و یک ورودی به صورت زیر میتوان مشاهده نمود: شکل ۱‑۴: اصل دسترسی آزاد شمول مشاهدات یعنی تمام DMUها مشاهدهشده، امکانپذیر هستند؛ البته زمانی که DMU پرت وجود داشته باشد دیگر نمیتوان این اصل را پذیرفت. به DMUهایی که احتمال رانت دارند و یا دستکاری شده باشند DMU پرت میگویند؛ که روشهای برای تشخیص DMUی پرت موجود میباشد. می نیمم برونیابی به کوچکترین مجموعهای که این شروط در آنها برقرار باشد، اطلاق داده میشود. در خیلی از کتابها این اصل را به عنوان اصول موضوعه به حساب نمیآورند، زیرا در تشکیل مرز از دادههای مشاهدهشده استفاده میشود و لذا به خودی خود، کوچکترین مجموعه محدب ساخته میشود. اگر هر پنج اصول موضوعه در نظر گرفته شود، PPS برابر با عبارت زیر میباشد (کوپر و همکاران، ۲۰۰۷ و ری، ۲۰۰۶).
(۱‑۱)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.